جدول جو
جدول جو

معنی عربده زدن - جستجوی لغت در جدول جو

عربده زدن(دَ بَ دَ تَ)
فریادکشیدن. فریاد ناهنجار برآوردن. بدمستی کردن. بانگ وفریاد کردن. بانگ زدن بر روی کسی از خشم یا مستی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ لَقْ قی کَ دَ)
رنده کردن. رندیدن. رنده کاری کردن. رجوع به رنده کردن و رندیدن و رنده کاری شود
لغت نامه دهخدا
(تَ یَ دَ)
صف کشیدن. به صف ایستادن. صف زدن:
نگه کرد کیخسرو از پشت پیل
رده آن سپه را زده بر دو میل.
فردوسی.
به جایی رسیدی که مرغ و دده
زنند از بر تخت پیشت رده.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(دَ جِ گَ کَ دَ)
بدمستی کردن. فریاد کردن:
شحنه بود مست که آن خون کند
عربده با پیرزنی چون کند.
نظامی.
هر که می با تو خورد عربده کرد
هر که روی تو دید عشق آورد.
سعدی.
پسرش خمر خورد و عربده کرد. (گلستان)
لغت نامه دهخدا
بد خویی کردن، بدمستی، نعره زنی، نعره زدن، بد خویی کردن، بدمستی، نعره زنی، نعره زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ضربه زدن
تصویر ضربه زدن
يضرب
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از زربه زدن
تصویر زربه زدن
Flog
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ضربه زدن
تصویر ضربه زدن
Bash, Beat, Hit, Pummel, Punch, Thump, Whack
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ضربه زدن
تصویر ضربه زدن
frapper, battre
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ضربه زدن
تصویر ضربه زدن
击打 , 打 , 殴打 , 打击 , 重击
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ضربه زدن
تصویر ضربه زدن
مارنا , مکّا مارنا , دھکا دینا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از ضربه زدن
تصویر ضربه زدن
আঘাত করা , মারতে , ঘুসি মারা , আঘাত করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از ضربه زدن
تصویر ضربه زدن
ตี , ต่อย
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از ضربه زدن
تصویر ضربه زدن
kupiga, piga
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از ضربه زدن
تصویر ضربه زدن
vurmak, dövmek, yumruk atmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از ضربه زدن
تصویر ضربه زدن
叩く , 打つ , パンチする , ドンと音を立てる
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از ضربه زدن
تصویر ضربه زدن
memukul
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از ضربه زدن
تصویر ضربه زدن
להכות
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از ضربه زدن
تصویر ضربه زدن
때리다 , 치다 , 주먹질하다 , 쿵쿵거리다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از ضربه زدن
تصویر ضربه زدن
slaan
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ضربه زدن
تصویر ضربه زدن
golpear
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ضربه زدن
تصویر ضربه زدن
colpire, battere, picchiare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ضربه زدن
تصویر ضربه زدن
bater, espancar, socar, golpear
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ضربه زدن
تصویر ضربه زدن
uderzać, bić, uderzyć
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ضربه زدن
تصویر ضربه زدن
бити , ударяти , вдарити
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ضربه زدن
تصویر ضربه زدن
schlagen, verprügeln
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ضربه زدن
تصویر ضربه زدن
бить , ударять , избивать , ударять , ударить
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ضربه زدن
تصویر ضربه زدن
मारना , मुक्का मारना , धक्का देना
دیکشنری فارسی به هندی